پیشگفتار
کتاب حاضر شامل برخی از مهمترین نقدهای اینجانب بر مکتوبات مختلف اقتصادی است که در سالهای اخیر به فراخور ضرورت احوال، وجوب آن را احساس کرده و از سوی مراکز دانشگاهی بدان ترغیب میشدم.
همانطور که خوانندگان گرامی میدانند بهلحاظ فرهنگی جامعه ایران جامعه ای بوده که علیالعموم در آن «زبان سرخ، سر سبز بر باد میداده است». این در حالی بوده که آموزههای اصیل فرهنگ اسلامی و مخصوصاً تشیع علوی، مخاطبین خود را چنین هدایت میکند که «اَحبُّ اَخوانی مَن اَهدی اِلیَّ عُیوبی». بهوضوح این یک وضعیت متناقضنما است که در طول تاریخ عموماً به سمت محافظه کاری و جریده روی چرخش کرده است، چرا که گذرگاه عافیت را تنگ ادراک کردهاند.
این وضع باعث شد تا به رغم سابقهی تمدنی طولانی در ایران و اسلام و حضور پررنگ نقد و همافزایی در دانشگاههایی نظیر جندی شاپور و آکادمی مراغه و نظامیه ی بغداد و … در سالهای دور، طی قرون اخیر که بیش از 150 سال از تأسیس دارالفنون، یا قریب 90 سال از ایجاد دانشگاه تهران میگذرد، آنچنان که باید فرهنگ نقد و عیارسنجی از مکتوبات علمی رواج پیدا نکرده و آنچه بهعنوان منابع علمی نشر مییابند، به خاطر محرومیت از نقد و نظر سایرین، فرایند تکاملی خویش را طی ننموده و لاجرم دانشِ رایج از عمق لازم برخوردار نشده و نخواهد شد.
حال آنکه در کشورهای توسعه یافته به کرّات مشاهده میشود که هر حرف و کلمهای که از دهان کسی خارج میشود و یا در ورقهای مضبوط میشود، خود فراخوان میدهد که بیایید و من را دریابید و با انتقادات خویش موجب تکامل من شوید! چه بسیار محققین و اساتیدی که بدون ملاحظه ی دوستیها و نسبتها، به نقد تولیدات علمی همدیگر مشغول هستند.
با وجود آن آرمان شکوهمند و این وضعیتِ ناپسند جامعه ایران در ارضِ واقع، دل را به دریای معارف الهی زده و همچون یک دوست شفیق سعی کردهام تا در مواردی که دانشگاهها و مراکز پژوهشی و یا قلبم اعلام نیاز کردهاند تا فلان کتاب، رساله، پژوهش و یا مقاله و نوشتار مورد نقد و بررسی و داوری قرار گیرد، از آن استقبال نمایم و هر آنچه را که خداوند مهربان بر ذهن و دل و زبان و قلمم جاری ساخته است بدون مزد و منت در اختیار قرار دهم. بو که قبول افتد و در نظر آید.
امید است تلاش اینجانب، به مثابه ی کمترین عضو جامعه بزرگ علمی کشور، حرکتی پیشتازانه قلمداد نشده و در عمل و نظر مورد استقبال و همراهی دانشگاهیان و اهل علم قرار گیرد، بهنوعی که با تقلیل بیش از پیش هزینههای صراحت لهجه و شفافیت موضع، شاهد رواج روزافزون فرهنگ انتقادی و ثمرات فراوان آن در این مرز و بوم پرگهر باشیم.
بر این اساس و با توجه به محدودیتهای موجود، تعدادی از کتابها و خطابه ها و متون نسبتاً مهم که به درخواست مراکز علمی مختلف نظیر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس و پویش توسعه، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه مفید، مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری سازمان برنامه و بودجه و …، یا با تشخیص خودم مورد نقد قرار گرفته و برای مخاطبین محدودی ارائه شده بود را بازبینی و ویرایش مجدد نمودم تا در دو بخش کتاب حاضر تقدیم خوانندگان گرامی شوند.
امیدوارم این کوشش حداقلی، مرضی رضای الهی بوده و برای نقدشوندگان و فرهنگ عمومی ایران و جامعه علمی اقتصادی مفید بوده و خوشآیند ایشان بوده باشد. بیصبرانه صاحب این قلم نیز منتظر دریافت انتقادات و نظرات سازندهی شما اساتید و پژوهشگران و خوانندگان گرامی میباشد.